آشنايي با مادر: جذاب و جوان


آشنايي با مادر يک نيويورکي تمام عيار است. جذاب و هيجان انگيز. دنياي تنوع  و درخشندگي که يک تيم دوستي بسيار خوش ترکيب با مزه با آن روبرو مي شوند. سریالی که سه تا جایزه امی دشت کرده اگر چه در نگاه اول شايد عده اي آنرا يک سرگرم کننده و کمدي محض ببينند اما در عمل سرشار از پيامک هاي فلسفه پراگماتيک، نظري، اجتماعي و انسان شناختي است. اگرچه شايد در ابتدا تصور شود «تد» که تنها شخص اول فيلم است و داستان زندگي خود و آشنايي با مادر بچه هايش را براي فرزندان نوجوانش بيان مي کند، محور داستان است، اما پس از دقت در ديالوگها و اتفاق ها متوجه مي شويم که نقش «بارني» دوست تد که تفاوتهاي شخصيتي فراواني با او دارد، کليدي تر و محوري تر است. در واقع داستان مي خواهد پيام خود را از طريق بارني به بيننده منتقل کند و نه از طريق تد. تد بيشتر يک کنش پذير و تماشاگر است در حالي که بارني کنش گريست که در طول خط داستان اتفاقات بنيادين و مهمي در مورد او روي مي دهند. بارني زبان فلسفه داستان است. بارني نماد پوچ گرايي آميخته با سرمايه داري نيويورکي و تشنگي به جذب مهارنشدني تمام درخشندگي ها و جذابيت هاييست که کينه توزانه به سوي آنها هجوم مي برد در حالي که گوهري جذاب و دوست داشتني در وجودش هست. استعداد و اعتماد به نفسي که قسمت زياد از آن براي آسيب زدن به اجتماع گسسته يک مترپوليتن به کار ميرود. پيام هاي روانشناختي که از طريق کنش و واکنش شخصيت هاي داستان منتقل مي شوند فوق العاده عميق و نمادينند. تمام شخصيت ها فوق العاده قابل هضم و دوست داشتنيند. روند رشد معنوي بارني و شکست هايي که به خاطر فلسفه و ديد پوچ گرايانه اش با آنها روبرو مي شود مفهوم اصلي داستان را تشکيل مي دهند. در اين ميان تد يک ابزار مقايسه است. او ديد متفاوت، هدفمندتر و اخلاق گرايانه تري دارد و موفق تر و محبوب تر نيز هست. اگر چه ديگر شخصيت هاي داستان نيز پيام دار و ساخت يافته اند و هر يک به نوبه خود در قسمت هاي مختلف، حرف هاي زيادي براي گفتن دارند. تمايز اين سريال با دوتاي ديگر آن است که جوانپسندتر، دختروپسرپسندتر، مجرد پسندتر و کالج پسندتر است زيرا موضوع و شخصيت هاي آن بيشتر اينچنينند. و البته به دليل تنوع لوکيشن ها، شخصيت ها، جلوه ها و ميهمانان ويژه بيشتري که جالب ترين آنها انريکو ايگلسياس است بدون شک پر هزينه تر از دو سريال ديگر بوده است.

بیان دیدگاه